سوره بقره آیه ١ تا ٧   سوره(٢)

 

الم از رموز قرآن است، این کتاب بی هیچ شک راهنمای پرهیزگاران است، آن کسانی که به جهان غیب ایمان آرند و نماز بپا دارند و از هر چه روزیشان کردیم انفاق کنند و آنان که ایمان آرند به آن چه خدای به تو و به پیغمبران پیش از تو فرستاد و آن ها به عالم آخرت یقین دارند آنان از لطف پروردگار خویش به راه راستند و آن ها رستگارانند، کافران را یکسان است بترسانی یا نترسانی، ایمان نخواهند آورد قهر خدا بر دل ها و گوش های ایشان مهر نهاده و بر دیده هاشان پرده افکنده که فهم حقایق و معارف الهی را نمی کنند وا ایشان راست عذابی سخت.

الف و ل و م که رمز به قرآن خداست                قوه درک بر این سه کجا در سر ماست

این کتابی که خدا داده بود راهنما                    بی شک ای دوست شده راهگشای ره ما

آنکه پرهیز نماید ز ره زشت و بدان                    و انکه رو کرده به ایمان و خداوند جهان

آن کسی که بکند رو به خدا وقت نماز               ز آن چه داد است خداوند بر او بهر نیاز

کند انفاق از آن چیز که داد است خدا                نیست هرگز ز کرم های خداوند جدا

آن چه را که بفرستاد خدا بهر رسول                  بر رسولان دگر داد که گردیده قبول

جمله بر عالم غیب علم یقین آوردند                  به ره راست رسیدند و همه خرسندند

رستگارند کسانی که ز فرما                           سر نپیچند و نباشند ز ره راست جدا

آنکه کافر شده گردیده ز خلاق جدا                  چه بترسد چه نترسد نرود راه خدا

خشم خالق چو به دل های گنهکار افتاد           مهر بر گوش و دل و پرده به دیدار افتاد

چون حقایق نتوان درک کند آن کافر                  بس عذابیست عظیم بهر وی اندر محشر

 

*************************************************************************************

گر نئي از دين و از ايمان جدا قرآن بخوان

گر نجات از حول محشر در قيامت طالبي

وز براي جان خود در وحشتي قرآن بخوان

گر تو مي خواهي دلت با عشق هم‌دستان شود

يا شكوه نور ايمان طالبي قرآن بخوان

ذكر يزدان، نور عرفان رَفع رنج انتظار

گر در اين دوران تو مي خواهي جوا! قرآن بخوان

 

هركه در تيه جهان گمگشته و حيران شده

گر نجات از تپه مي خواهد بگو قرآن بخوان

در شب تاريك فتنه گر گرفتار آمدي

بهر رفع فتنه و آزادگي قرآن بخوان

نصف شب گر دل هواي يار بي‌همتا كند

يا بخواهي با خدا نجوا كني قرآن بخوان

گر هدايت از ضلالت را نمي داني كنون

يا دچار حيرتي در كارها قرآن بخوان

گر تو مي خواهي شفاعت در معاد از مصطفي

يا رضاي مرتضي در سرا قرآن بخوان

 

سروده خانم زينب داربر

دانش‌آموخته مرکز تربيت مدرس صديقه کبری (س)ـ

 

**********************************************************************************

مكتب قرآن

 

بخوان آيات بس زيباي قرآن

كلام نغز و روح افزاي قرآن

سحرگاهان تلاوت كن به اخلاص

سپس انديشه در معناي قرآن

بخوان اين معجزه وآنگه بينديش

همين بس شاهد گوياي قرآن

شفاي آنچه درد است و مصائب

بجوي از مكتب والاي قرآن

هدايت آفرين است و سعادت

اطاعت گر كني فتواي قرآن

همي بر اهل عصيان و منافق

زيان آرد شگفتي هاي قرآن

بلي ، آثارذات كبريائي

نمودار است در هر جاي قرآن

نگنجد فهم اسرارش به افكار

كه بي پايان بود درياي قرآن

بخوان تا مي تواني علم تفسير

ولي كوشش نما اجراي قرآن

خدايا رحمتي فرما به "ذوقي "

شود جوينده و داناي قرآن

 

شاعر: (عبد الغفور ذوقي«طالقاني»)

*************************************************************************************

قرآن بخوان …

 

قرآن بخوان ! تمام جهان گوش مي‌شود

غير از تو هر چه هست فراموش مي‌شود

اي شعله شگفت حقيقت ! چراغ درك

پيش تشعشعات تو خاموش مي‌شود

محو حراي زمزمه آسماني‌ات

داود هم به محض تو مدهوش مي‌شود

قرآن بخوان ـ صراحت جاري ! ـ كه ناي تو

جرعه به جرعه در نفسم نوش مي‌شود

باغي‌ست سمت روشن انديشه‌هاي بكر

باغي كه از شميم تو گلپوش مي‌شود

لب باز كن به زمزمه در اين سكوت محض

قرآن بخوان ! تمام جهان گوش مي‌شود

 

شاعر:مصطفي ملك عابدي

*************************************************************************************

گل قرآن

شـــب از چشمـــان سبـــز بـــــاغ پـر زد

سحـــر عطــــر اذان پـــاشيد هــــر سـو

بـــه روي جـــانمــــازي از گــــل ســــرخ

نمـــــاز صبـــــح مــــي‌خــــوانــد پـرستو

 

نشستــه قطــــــره‌هــــاي روشــــن آب

بــــــه روي گـــــونـــه‌هـايش مثل شبنم

دو چشمش آسمــاني خيس و ابريست

كـــه مي‌بــــارد از آن بـــــاران نــــم‌نـــم

 

گــــــل قـــــــرآن ميـــــان دستهـــــايش

گلـــــي بـــــا برگهــــاي سبـــــز و زيبــا

پـــــرستو زيـــــر لــب مــي‌خـوانـــد آرام

دوبـــــــاره ســوره‌هــــاي كوچكــــش را

 

مهري ماهوتي

*************************************************************************************

ای روح و فروغ زندگانی

 

هر سوره آن طنين عشق است و بهار

هر جا قسم زمين و ليل است و نهار

راهي است فراسوي بشر تا به خدا

قرآن كه آرامش روح است و قرار

هر قطره كز آسمان چكيد باران شده است

هر رود به نام او خروشان شده است

هر آيه سبز و روشنش را خواندم

روحم چه عجيب عجين قرآن شده بود

اي نور و كتاب آسماني، قرآن

اي روح و فروغ زندگاني، قرآن

خواندم ز تو اين بهار را از توحيد

اي هر چه كران ز بيكراني، قرآن

 

مهديه بصيري

*************************************************************************************

نــور قــرآن

نــور قــرآن رهگشــا و رهنماست

هــر كلامــش پــرتــو ذات خداست

تكيه گاهي محكمســت و استوار

صــد اشــارت دارد از آن كـــردگــار

جان و دل را عرضه كن در پيش او

قول ذات است اين دار در كيش او

خــواندن آنــرا تــــدبــــر گــــر بـود

روشنــي بــخش دل مــضطــر بـود

چشــم يــاري بي عمل باشد خطا

لــيــس الانــــســان الا مــــا شــي

مــعجز عشــق است و قرآن مبين

جــلــوه هــاي بــاطــني در آن بـين

معجز است از مصطفي نور الهدي

آخــريــــن و بــــرتــريــن انـــــبــيــاء

مــهــر رويـــش ذره را بــــالا بــــرد

تــــا فــــرا ســــوي همــه مـعنا برد

هــــر كـــه را باش هواي او هوس

از مــن او را مــعني ايــن جمله بس

بيــدلان كــويش به مژگان رفته اند

ربــــنا افــــرغ عليــــنا گفتــــه انــــد

ربـــنا گــــويــان بــه پيــمــــا راه او

بــــر لــبت تسبــــيح منــــان را بــگو

ره شنــــاسان زيـن طريق معرفت

مي رسند آنجا به قرب و منــــزلـــت

اين طريقت پيشـه كن گر عاشقي

گر كني اين سان به پيشش لايقــي

در نداي وحـــي او انــــديشه كــن

بهر يوم الفصل خود ره تــــوشه كـن

قرب يزدان عشق قرآنست و بـس

هر دو عالم ذكر رحمان است و بـس

*************************************************************************************

قرآن بخوان

 

با تو گر خواهي سخن گويد " خدا " قرآن بخوان

 

                                               تا شود روح تو با حق آشنا قرآن بخوان

اي بشر ياد "خدا" آرامش دل مي دهد

 

                                            دردمندان را بود قرآن دوا ، قرآن بخوان

دامها گسترده شيطان در مسير عمر تو

 

                                               تا كه ايمن باشي از اين دامها قرآن بخوان

" رتل القرآن ترتيلا " نداي رحمت است

 

                                               مي دهد قرآن به جان و دل صفا قرآن بخوان

عترت احمد زقرآن نمي گردد جدا

 

                                               تا بيابي معني اين نكته را قرآن بخوان

گفت پيغمبر كه بي دين است هر كسي بي حياست

 

                                               تا شود روح تو پابنده حيا قرآن بخوان

اي كه روحت سخت پابنده غم دنيا شده

 

                                               مي كند قرآن تو را از غم رها قرآن بخوان

 

بر گرفته شده از كتاب گلچين احمدي-جلد سوم نوشته ذبيح الله گورجي

*************************************************************************************

 

پايــه عــدل و داد قرآن است

درس صــلــح و جــهاد قرآن است

مكتــب مــهر و شيـوه وحدت

شــاخــص صــدق و مظهر حكمت

محتوايي ز دانش دنــياسـت

رهنــمــونــي بــه بينش فرداست

حاوي مجــمع قــوانـين است

ضــــامــن اعـتــلاي آئيـــن اســت

آن كلام خـداست، ني ز بشر

حــامــل وحــي احــمــد مــرســل

در شــب قــدر شد بر او نازل

راه و مــفتــاح حــل هــر مــشكـل

زود بــنــا يــافت سازمان دگر

ســاخــت بــــا جــلوه اش جهادگر

از زميــن و زمان و لوح و قلم

از سماوات و عرش و فرش و نعم

هــم ز بــنياد زنــدگــي بــشر

هــم ز تــعليم عــلم و فضل و هنر

هم ز مــرگ و تــولد و هستي

گويد از قـدرت و عــزت و پــستــي

قــلم عــاجز ز وصف اعجازش

انــتــــهــايــــش بــيــان آغــــازش

حــق تعالي توان دهد جان ر

اتــــا بــيــابـــيــم رمــــز قــــرآن را

پيــروي كــرد بــايــد از يــكتــا

بــــا تــمســك بــه عــروه الوثقي

شد جلالي به امر حق تسليم

داد دل بــــر كــلــام رب كـــريــــم

 

 

 

منبع:

پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی شایسته

*************************************************************************************